ثمین منثمین من، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 17 روز سن داره

ثمین عشق مامان و بابا

عیدت مبارک مامانی

سلام دختر خوشگلم.هم عیدت هم دومین روز 31هفتگیت مبارک مامانی.55روز دیگه بدنیا میایی و ما رو به ارزومون میرسونی. این روزا شیطونیات کم شده.فک کنم چون کم کم داری بزرگ میشی و جات داره کوچولو میشه اینجوری شده.شایدم تنبلیت میاد مامان جون. ثمینم دوست دارم از وسایل خوشگلت عکس بگیرم و بذارم تو وبلاگت ولی وقت نمیکنم.ایشالا ی روز ب همین زودی اینکارو میکنم. مامانی لطفا شیطونیاتو بیشتر کن. دوستت دارم ی عالمه.
30 دی 1392

تعریف شیطونیای دخترکم

ثمینم دیشب خیلی آروم بودی و برعکس همیشه ک شبا شیطونیات زیاد میشد و مامانو از خواب بیدار میکردی،دیشب چون خیلی اروم بودی مامان بیدار میشد و صدات میکرد و ی عالمه التماس تا شما یه تکون کوچولو بخوری یا یه لگد کوچولو بزنیو خیال مامان راحت بشه و بتونه دوباره بخوابه. مامانی همیشه شیطون باش مثل امروز عصرت مثل شبا و روزای دیگه. میدونی مامان اولین بار که حرکتتو حس کردم کی بود؟دوشنبه شب بودش بتاریخ 22مهر 92.شما دخترک عزیزم 16هفته و سه روز بودی.بعد اون تا یه هفته حس نکردم و بعدش اروم اروم بازیای شمارو تو دلم متوجه میشم تا الان و ایشالا تا زمان تولد قشنگت.
30 دی 1392

افتتاح وبلاگت مبارک دخترکم

سلام سلام سلام ثمینم امروز شما دقیقا 29 هفته و 5 روزه که عضو خانواده کوچیک ما شدی.خوش اومدی عزیزکم. بیصبرانه منتظر هفته آخر اسفندم که شما عزیز دلم بیایی و بغلت کنمو ببوسمت. عزیزکم بی نهایت خوشحالم از بودنت و داشتنت. دوست دارم زود تر بیایی تا عکسای قشنگتو بذارم تو وبلاگت.
30 دی 1392